هستی جونمهستی جونم، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

هستی، همه هستی من

تولد بابایی

1392/3/1 9:09
نویسنده : مامان هستی
321 بازدید
اشتراک گذاری

محمد خوبم ،همسری مهربانم تولدت هزاران هزار بار مبارک.

دیشب تولد بابایی بود من دیروز بخاطر شما نتونستم برم سر کار به همین دلیل از فرصت استفاده کردیم و باهم رفتیم خرید کیک و شمع و بادبادک و .....

تو خیلی خیلی هیجان داشتی که برای بابایی تولد بگیریم .عصر که شد بابایی گفت کمی دیرتر میام خونه و همین باعث شد تو غرغر و بدغلقی کنی که باهزار زحمت قانعت کردن.

ساعتای 9 بابایی اومد قبلش من و تو میزو اماده کردیم و شمعاروشن کردیم و همه چراغا رو خاموش کردیم و رفتیم غایم شدیم(نقشه شما بود) بابایی که کلید انداخت تا اومد تو دید همه جا تاریکه طفلکی اینقدر خسته بود که میگفت اول متوجه نشدم جه خبر بعد که چشم به شمعها که عدد سنم بود افتاد تازه فهمیدم تولدمه  میگفت خیلی خیلی سورپرایز شدم بعد هم منو هستی پریدیم بغلش و هردو مونو غرق بوسه کرد.

خیلی خوش گدشت.

بابایی مهربون بازم تولدت میارک.

راستی علی کوچولو(پسر خاله مریم)تولد یک سالگیت مبارک. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)